چهل و چهار است که مقاومت مجاهدین خلق ایران علیه دیکتاتوری آخوندی تدوام دارد. این همه سال شکنجه این همه سال زندان این همه سال اعدام همیشه در تعقیب همیشه در تبعید. با این همه رویان و شکوفان نسل‌های نو به این مبارزه می‌پیوندند و از امید به پیروزی می‌گویند.

این مسیر طولانی، تنها روایت درد و رنج نیست؛ روایت ایستادگی انسان‌هایی است که تصمیم گرفتند در برابر تاریکی سر خم نکنند. روایت کسانی است که میان زنجیر و آزادی، راه دشوار آزادی را برگزیدند و هر روز، هر ساعت و هر لحظه بهای آن را با جان و جانانه پرداختند. چهل‌وچهار سال شاید برای یک تقویم فقط چند دهه باشد، اما برای دل‌هایی که در کوران حوادث شکل گرفته‌اند، عمری سرشار از تجربه، تلاطم، اشک و امید است.

در دل این سال‌ها، در میان فشارهایی که بر انسان تحمیل می‌شود تا از باور خود منصرف شود، معنایی بزرگ‌تر نیز نهفته است: اینکه انسان، اگر چه ممکن است خم شود، اما می‌تواند دوباره برخیزد. از میان تبعیدها، زندان‌ها، محرومیت‌ها و جدایی‌ها، بذرهایی کاشته شد که امروز در وجود نسل‌های نو شکوفا شده‌اند؛ نسل‌هایی که بیرق امید را نه از سر عادت، بلکه از سر آگاهی و انتخاب به دست گرفته‌اند. این نسل‌ها نه از گذشته بریده‌اند و نه در آن متوقف مانده‌اند؛ بلکه آن را چون چراغی برای مسیر آینده به دوش می‌کشند.

آنچه این مسیر را استوار نگه داشته، تنها خاطرهٔ درد مشترک نیست؛ بلکه ایمان به این است که هیچ ظلمی پایدار نیست و هیچ دیواری، هر قدر بلند، نمی‌تواند مانع عبور روشنایی شود. تاریخ بارها ثابت کرده است که ارادهٔ جمعی، اگرچه آرام و تدریجی، اما در نهایت کوه‌ها را جابه‌جا می‌کند. آنچه امروز در جای‌جای جهان دیده می‌شود، صدای انسان‌هایی است که می‌خواهند شاهد طلوعی نو باشند؛ طلوعی که در آن کرامت، آزادی و عدالت جایگزین بی‌عدالتی و سرکوب شود.

نسل‌هایی که امروز پا به میدان می‌گذارند، حامل پیامی تازه‌اند: پیام این‌که گذشته، هر اندازه سخت، مانع ساختن فردا نیست. آنها آمده‌اند تا حلقهٔ وصل امید باشند؛ تا یادآوری کنند که راه ادامه دارد، چون چشم‌اندازی برای رسیدن وجود دارد. آنها می‌دانند که هر قدم کوچک، بخشی از یک حرکت بزرگ‌تر است؛ حرکتی که نه وابسته به یک فرد، بلکه زاییدهٔ خواست جمعی برای تغییر است.

ایستادگی، تنها نام یک مقاومت طولانی نیست؛ نام یک انتخاب است. انتخاب اینکه تسلیم نشویم، حتی وقتی همه‌چیز علیه ماست. انتخاب اینکه باور کنیم آینده می‌تواند متفاوت باشد، حتی اگر امروز چنین به نظر نرسد. و این امید، نیرویی است که از دل سال‌ها عبور کرده و هنوز زنده است؛ نیرویی که می‌تواند چراغ راه فردا باشد.

امروز، پس از همهٔ فراز و نشیب‌ها، می‌توان با صدایی رسا گفت: راه ادامه دارد، زیرا انسان‌هایی هستند که هنوز به فردا ایمان دارند. و فردا، از آنِ کسانی است که می‌توانند در تاریک‌ترین شب‌ها نیز چشم به افق بدوزند و شعلهٔ کوچک امید را در دل خود زنده نگه دارند.